گفت وگو با امين الله رشيدي خواننده پيشكسوت ـ قسمت دوم


قسمت نخست گفت وگو با امين الله رشيدي خواننده پيشكسوت كشورمان هفته گذشته در فرهنگي منتشر شد.
در قسمت دوم اين گفت و گو، وي از بي اعتنايي مسئولين نسبت به حمايت براي برگزاري كنسرت ايشان در تهران مشكلات بعد از بازنشستگي از سردفتري و همچنين رنگ كدر موسيقي اين روزها گفته است.

زماني كه در ثبت اسناد مشغول به كاربوديد كار موسيقي هم انجام مي داديد؟
هيچ هنرمندي نمي تواند بدون هنر زندگي كند. درست كه در راديو نمي خواندم اما نمي توانستم آهنگ نسازم. آن زمان كه دفترياب بودم آهنگ مي ساختم زمزمه مي كردم مي خواندم. اين آهنگ ها هنوز موجود است و تا به حال اجرا نشده است. البته چندين بار براي وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي همچنين تالار وحدت نامه نوشتم حتي دو نمونه از كارهايم را براي آنان ارسال كردم تا بتوانم كنسرت برگزار كنم يا مجوز آلبوم بگيرم اما متاسفانه مسئولان گفتند به اين زودي ها مجوز صادر نمي شود. نمي دانم شايد فكر مي كردند چون در آن رژيم هم كار مي كرديم بايد اين گونه با ما برخورد كنند! البته به ما ربطي نداشت چون هنرمند كار خودش را مي كند و متعلق به همه رژيم ها است... خسته تان نكنم، در نهايت بعد از نامه هاي زيادي كه فرستادم و پاسخ درستي دريافت نكردم تنها نوشتند كارهايي كه مناسب وضع فعلي باشد بايد مجوز بگيرد. من هم گفتم چطور ترانه «در فكر تو بودم كه يكي حلقه به در زد » مي تواند مجوز بگيرد اما ترانه «كيستم من» مهرداد اوستا مجوز ندارد! حتي براي آقاي لاريجاني (رئيس سابق صدا و سيما) هم نامه نوشتم و گفتم ترانه هاي من فاخر است بايد آلبوم من منتشر شود. حتي شعري با اين مضمون نوشتم: اي خدا شب زنده داران نيستند/ صبح را ناديده مي ميرد فراق/ آه اگر خود برنيايد آفتاب/ هيچ كس از او نمي گيرد سراغ. يعني اگر خودم پشت اين كار را نمي گرفتم هيچ اعتنايي نمي كردند. به هرحال با تلاش بسيار هر طوري كه بود مجوز آلبوم اولم «عطر گيسو» گرفته شد و از سوي «آواي چنگ» منتشر شد. وقتي براي دريافت مجوز دومين آلبومم اقدام كردم مسئولاني كه آنجا بودند از من تشكر كردند و گفتند مردم و طرفدارهاي زيادي براي آلبوم اول شما با ما تماس گرفتند و از ما تشكر كردند. گفتم آقا پس چرا اينقدر ما را اذيت كرديد! به هرصورت تاكنون 6 آلبوم را منتشر كرديم تا رسيديم به آلبوم هفتم با نام «زمستان» كه شعر آن از اخوان ثالث بود. اين آلبوم قرار بود به صورت ديگري منتشر شود كه نشد. قطعه «زمستان» با اركستر بزرگ راديو ايران به ترانه سرايي كريم فكور، رهي معيري و تورج نگهبان اجرا شده و با تغييراتي كلي و حذف اين قطعه به نام «شيرين تر از شيرين» منتشر شده است البته قلباً از اين كار راضي نيستم.

همكــــاري تان با ترانه سراها چگونه بوده است؟ به عبارت بهتر ترانه سراها را چگونه انتخاب مي كرديد؟
آن زمان كه راديو بودم بايد هر ماه يك يا دو آهنگ ساخته مي شد و به اين صورت بود كه بخشنامه مي كردند آقاي رشيدي يا آقاي همايون خرم اين ماه براي آهنگ شما اين شاعر در نظر گرفته مي شود با ايشان همكاري كنيد. سه ركن اصلي يك اثر خوب، شاعر، آهنگساز و خواننده است. آن زمان تمام اين هنرمندان با يكديگر ارتباط دوستانه داشتند حتي رابطه خانوادگي. وقتي تصميم داشتيم آهنگي را بسازيم شاعران و ترانه سراياني چون بيژن ترقي و... مي آمدند منزل ما. اين رمز جاويدان و ماندگار بودن يك اثر خوب است اما امروزه برعكس شده.هنرجويان اركستر ما كه با موسيقي آشنا بودند به چند طريق اشعار مولانا يا حافظ را مي زدند و مي خواندند ادعاي آهنگسازي هم نداشتند اما كارهايي كه امروز به بازار مي آيد ضرب خواني ا ست نه آهنگسازي. به همين علت است كه اين آهنگ ها گل نمي كند و چندان هم تاثير گذار نيست چون خلاقيتي در آن وجود ندارد.

چرا تا به امروز كنسرت بزرگي در تهران برگزار نكرده ايد؟
كنسرت دادن ارتباطات خاصي مي خواهد. اكثريت كساني كه كنسرت برگزار مي كنند با جاهاي خاصي ارتباط دارند كه من ندارم. آن زمان كه سردفتر بودم يا در راديو فعاليت داشتم هيچگاه نخواستم به اطرافيانم كه يك رابطه و ضابطه خاصي داشتند وابسته شوم الآن كه ديگر هيچ. حدوداً سه سال پيش من با آقاي ذوالقدر و گروه درويش به سرپرستي استاد رضا شفيعيان تصميم داشتيم در تهران كنسرت برگزار كنيم اما نشد. آخر من با اين سابقه كاري بروم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اين كار ها را انجام دهم؟ البته يكي از نوازنده ها به عنوان مدير برنامه من اين لطف را كرد و براي من در تالار رودكي مجوز گرفتند اما اين كارها اسپانسر مي خواهد تا مقدماتش فراهم شود. شنيده ام دوستاني كه دربرج ميلاد برنامه اجرا مي كنند به مقامات يا شركت هايي وابسته هستند و ارتباط زياد و خاصي با مسئولان دارند. مرحوم فرامرز پايور نوازنده سنتور و آهنگساز برجسته كشورمان مي گفت: «زمانه اي شده كه هركس برود روي سن و هر صدايي از خودش دربياورد مردم هم برايش كف مي زنند.» با توجه به اجراهاي جوانان و خواندن ترانه هاي نامربوط و بي اثر، ما اسپانسر و حامي واقعي به مانند آنان نداريم تا كنسرت برگزار كنيم. با همه اين اوصاف بالاخره بعد از اين دردسرها سال 89 يكي از دوستان زحمت اين كار را براي ما كشيد و در سالن بوعلي همدان به مدت دو شب اجرا داشتيم. من بارها در مصاحبه هاي مطبوعاتي، راديويي و تلويزيوني به صورت مستقيم و زنده گفته ام تنها كسي كه از دونسل 30 و 40 زنده است من هستم كه دستي پر و آهنگ هاي جاودانه دارم. اسپانسر ما بايد راديو و تلويزيون باشد! بايد آقايان براي ما اركستر تهيه كنند تا ما كنسرت برگزار كنيم.من براي كسي كيسه اي ندوخته ام. حتي اوايل كه در راديو بودم براي ماديات كار نمي كردم و تنها به خاطر عشق و علاقه به اين هنر بود. من حدواً 40 آهنگ توليدي دارم كه تا به حال اجرا نشده است.حتي حاضرم تعدادي از كارهايم را بدهم جوانان بخوانند اما افسوس با توجه به سابقه درخشان موسيقايي ام تا به امروز هيچ يك از مسئولان پاسخي به من نداده است.

چه تعريفي از موسيقي داريد؟
تعريفي كه مي توان از موسيقي گفت خيلي متنوع است و هر صاحب نظري عقيده خاص خودش را گفته است حتي كساني كه به مباني ديني و مذهبي معتقد هستند. آقاي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي قبلي(صفار هرندي)درسال هاي اخير گفته اند: «موسيقي صداي خداوند است و جزو آيات الهي است.» اين دوستان مي گويند ولي عمل كردن به آن كجا! اخوان ثالث تعبير زيبايي از موسيقي دارد و مي گويد: «موسيقي در حكم نيايش و مناجات پاكان است بنابراين مجريان آنها بايد جزو پاكان باشند» اما من در 60 سالگي كه در درياي موسيقي غوطه ور شدم به اين نتيجه رسيدم «موسيقي مويه و فرياد آدم رانده شده از بهشت و سرگشته و گمشده در برهوت ناكجاآباد است.»

موسيقي ما در حال حاضر چه وضعيتي دارد؟
ما دو جور موسيقي داريم؛ موسيقي زنده و موسيقي مرده و حالاما بايد تعديل كنيم و بگـــــوييم موسيقي سالم و بيمـــار. موسيقي سالم و فاخر مثل همان آثاري است كه در دوران ما يعني دهه 30-40 اجرا شده و ماندگار مانده است و نسل جوان هم آن را مي پسندد. به تعبير من موسيقي سالم رنگ گونه كودكان و گل هاي سرخ قمصر كاشان است. موسيقي بيمارگونه يعني كدر و خاكستري. اين گونه موسيقي ها تاريخ مصرف دارند و پس از 6ماه يا يك سال از بين مي روند و چيزي از آن باقي نمي ماند. در حال حاضر اكثر موسيقي ما كدر است. البته ناگفته نماند درموسيقي پاپ كه كار تازه اي نيست و زمان ما به اسم موسيقي جاز شروع شد، كار خوب هم وجود دارد. در حال حاضر در دنياي موسيقي آشفتگي و بي سروساماني حكمفرما است. وقتي بعضي موسيقي ها را مي شنوم گريه ام مي گيرد. جوانان ما استعداد زيادي دارند و مي توانند كارهاي خوب ارائه دهند اما چيزي كه هست مسئولان ما به دنبال چيز ديگري هستند. در همه دنيا مي گردند ستاره ها را كشف كنند آثار هنري خوب به مردم عرضه كنند اما اينجا برعكس، بايــــــد بگوييم ما هستيم و كسي هم اعتنا نمي كند.

استاد تا به امروز چند آلبوم منتشر كرده ايد؟
بعد از هنرستان در سال 1327 نخستين ترانه اي كه خواندم «رنج جدايي» به آهنگسازي موسي معروفي بود از آن زمان به صورت 20 سال مداوم و مستمر شروع به كار كردم. نخستين آلبومي كه بعد از انقلاب از من منتشر شد «عطر گيسو» نام داشت كه به قول يكي از دوستان مثل بمب تركيد.البته كتابي هم با اين نام از سوي انتشارات عطايي منتشر شده است. آلبوم هاي بعدي ام نيز «بخت گمشده»، «چشم شب»، «من عشقم»، «افسونگر»، «دلم تنگ است» و «شيرين تراز شيرين» است. در حال حاضر هم كار تازه اي آماده ندارم مگر اين كه آلبوم هاي من اجرا شود.

از همدوره اي هاي خود به كار كداميك بيشتر علاقه مند هستيد؟
در رده هنرمندان هميشه يك حسادت شديد برقرار است. برخي افراد نه تنها خودشان حتي يك كار خوب هم ندارند بلكه كساني را هم كه آثار خوب ارائه مي دهند بي دليل به سخره مي گيرند. اين طبيعت ناخوشايندي است. حسادت زماني خوب است كه فرد به ثبت يك اثر خوب تشويق شود. اوايل كه آقاي ايرج به برنامه ارتش آمده بود با خود مي گفتم اي كاش نفسم يك مقدار بيشتر ازآقاي گلپايگاني و آقاي ايرج بود يعني درصداي وسيع تري بخوانم. من از كار اين دوستان لذت مي بردم اما هيچ گاه حسادتي نداشتم.
ادامه دارد



برگرفته:ايران، مورخ 5/6/91، صفحه 20 (موسيقي)