نگاهي ديگر بار به تاريخ انقلاب ناموفق سفيد
گروه تاريخ اقتصاد- اصلاحات ارضي و تقسيم زمين بين كشاورزان كه انقلاب سفيد نام گرفت از جمله نقاط بحث برانگيز تاريخ معاصر ايران محسوب مي شود. اين روند مناقشه برانگيز با تصويب قانون اصلاحات ارضي در تاريخ ۱۹ دي ۱۳۴۰ آغاز شد و با رفراندوم ۶ بهمن ۱۳۴۱ به مرحله اجرا در آمد. اصلاحات ارضي در سه مرحله انجام شد:
در مرحله نخست تعيين شد که هيچ مالکي بيش از يک ده نداشته باشد. مازاد زمين ها و ده ها مي بايد به کشاورزاني که در آن اراضي به بهره برداري مشغول بودند، فروخته شود. با فروش سهام کارخانه هاي دولتي ترتيب باز پرداخت بهاي زمين ها به مالکان فراهم شد.
در مرحله دوم صاحبان زمين هاي استيجاري مي بايد يا به تقسيم درآمد حاصل از اجاره بپردازند يا بر اساس قراردادهاي اجاره، زمين ها را به کشاورزان بفروشند. به عبارت ديگر مالکان موظف شدند که يا ملک کشاورزي خود را براي سي سال به کشاورزان اجاره نقدي دهند يا آن را با توافق به آنها بفروشند. به اين ترتيب حداکثر مالکيت زمين ها در دست يک مالک بسيار محدود شد. املاک موقوفه عام نيز بر اساس درآمد آن به صورت اجاره درازمدت ۹۹ ساله به کشاورزان واگذار شد. در مورد موقوفات خاص متوليان مجبور به فروش آنها به دولت و تقسيم آن بين کشاورزان شدند.
در مرحله سوم مالکاني که ملک خود را اجاره داده بودند براساس قانون اصلاحات مجبور به فروش آن به کشاورزان شدند و با رضايت مالک و کشاورز يا تقسيم به نسبت بهره مالکانه مرسوم در محل شدند. اين اصلاحات اگرچه با تبليغات بسيار و چشم انداز انقلابي آغاز شد، اما گزارش سازمان ملل و گزارش هاي تحقيقاتي چند تن ازپژوهشگران غربي درسال1350 نشان داد كه بيش ازدوسوم مردم ايران دسترسي به تسهيلات پزشكي و درماني ندارند و توزيع درآمد در كشور همچنان نامتعادل است و ميليون ها كشاورز ساكن روستاها مانندگذشته فقيرباقي مانده اند. ضمن اينكه فقط يك پنجم كل زمين هاي قابل كشت،زير كشت رفته و يك سوم اراضي اطراف سدهاي بزرگ، از سيستم آبرساني برخوردار بودند.
عباس سالور، نخستين رييس سازمان اصلاحات ارضي بوده است. او در گفت وگو با پايگاه اينترنتي «موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران» درباره اين اصلاحات و پيامدهاي آن سخن گفته است:
انجام اصلاحات ارضي در چه شرايطي صورت گرفت؟ در آن زمان اساسا كشاورزي ما سنتي بود با اينكه بخش هايي از آن به صورت صنعتي اداره مي شد؟
آن موقع ما اطلاع كاملي از شرايط سياسي كشور و مسائل پشت پرده نداشتيم. بعدها شنيديم كه با روي كار آمدن دولت كندي در آمريكا برنامه هايي به شاه ديكته شده بود؛ ازجمله اينكه از او خواستند تا اميني نخست وزير شود. آنچه از مطالعه كتاب ها و مقالات استنباط كردم اين است كه شاه با اميني ميانه خوبي نداشت و به اجبار نخست وزيري او را قبول كرد. همان طور كه شاه با رفتن به آمريكا مقدمات استعفاي اميني را فراهم كرد. اميني هم در راس برنامه هاي خود مبارزه با فساد و انجام اصلاحات ارضي را قرار داده بود.
از سوي ديگر در اين زمان ارتباط ميان روستاها با شهرها زيادتر شده بود، راديو و تلويزيون به ميدان آمده و تبليغات زيادي در موافقت يا مخالفت به وجود آمده بود، به اين ترتيب زارعين هوشيارتر شده بودند و در بسياري مناطق اعتصاب كرده و در بعضي جاها نيز مالكين را از ده بيرون كرده بودند.
به طور كلي زراعت در آن زمان سنتي بود و در تمام مناطق ايران كه مي رفتيم مي ديديم كشاورزان با گاوآهن و وسايل كهنه و قديمي كار مي كنند و در هنگام برداشت خرمن، محصول خود را پس از درو به وسيله چهارپايان به خرمنگاه حمل كرده و به وسيله گاو و وسايل مخصوصي كه داشتند خرمن را مي كوبيدند و باد مي دادند و گندم را از كاه جدا مي كردند. زراعت صيفي جات هم به شيوه امروزي نبود و از مرحله آماده كردن زمين، كود دادن و وجين كردن، همه به صورت سنتي بود. فقط در برخي از نواحي شمال به خصوص در گرگان بعضي از مالكين كه استطاعت داشتند و قدرت مالي شان اجازه مي داد گاوآهن هاي بزرگ اسبي داشتند كه از نواحي آسياي ميانه وارد شده بود. آنها با اين گاوآهن هاي بزرگ به وسيله اسب زمين را شخم مي زدند به طوري كه از سرعت كار گاو بيشتر بود. بعضي هم از همان سال 1338 كه قانون اصلاحات ارضي به مجلس شوراي ملي داده شد شروع به خريد تراكتور كرده بودند و زمين هاي خود را به وسيله تراكتور شخم مي زدند. اين هم به آن دليل بود كه در لايحه مزبور ماده اي گنجانده شده بود كه به موجب آن مالكين هر مقدار زميني كه با تراكتور شخم كنند اين نوع زراعت مكانيزه تلقي خواهد شد و متعلق به مالك خواهد بود. اما اين به معني زراعت مدرن با وسايلي مانند تراكتور، كمباين و ديسك و غيره نبود و فقط به تراكتور اكتفا شده بود و فقط به جاي گاوآهن، براي شخم زدن از تراكتور استفاده مي شد و بقيه مراحل به شيوه سنتي بود.
انجام اصلاحات ارضي چه مراحلي داشت؟ به عبارت ديگر شما چه مراحلي را پشت سر گذاشتيد؟
مرحله اول اصلاحات ارضي اين بود كه هر مالك مي توانست يك ده داشته باشد يعني 6 دانگ فقط يك ده را مالك باشد و اگر در چند ده املاك داشت بايد مجموع آنها بيشتر از 6 دانگ نباشد. در ابتدا ما فكر كرده بوديم نمي توانيم يك دفعه املاك ده را تقسيم كنيم. بايد آماربرداري مي كرديم مثلافلان ده چند زارع دارد و هر يك از زارعين روي چه مقدار زمين كار مي كنند. زمين ها بايد بررسي و اندازه گيري مي شد. پس از پايان آمارگيري تقسيم زمين صورت مي گرفت و سند صادر مي شد. به اين شكل كه ابتدا دولت از طريق وزارت كشاورزي ملك را از مالك مي خريد سپس آن را به زارع واگذار مي كرد. ابتدا قرار شد مالكين پول خود را در اقساط 10ساله دريافت كنند، ولي بعد اين مدت 15 ساله شد. يعني مالكين پس از فروش املاك خود، سر سال به بانك كشاورزي مراجعه و قسمتي از اقساط خود را دريافت مي كردند بانك كشاورزي با اعتباري كه در اختيارش قرار گرفته بود تعهد كرده بود طلب مالكين را بپردازد. زارعين هم قرار شد پس از خريد زمين بدهي خود را 15 ساله به بانك كشاورزي پرداخت كنند. مالكين و زارعين هر دو با بانك طرف بودند.
املاك چگونه قيمت گذاري مي شد؟
هياتي مامور اين كار بود. نماينده اي از سازمان اصلاحات ارضي، نماينده اي از بانك كشاورزي و نماينده اي از سوي رييس كشاورزي منطقه به روستاها مي رفتند و پس از بررسي زمين و آب و عايدات هر ملك و در نظر گرفتن همه جوانب، ضريبي معين مي كردند كه از 100 كمتر نباشد. به اين ترتيب مالياتي كه مالك مي پرداخت در عدد 10 ضرب مي شد و قيمت ملك به دست مي آمد. به عبارت ديگر معمولا10 برابر عايدات يك سال هر ملك، قيمت آن ملك محسوب مي شد. قيمت زمين در آن زمان و حتي قبل از اصلاحات ارضي به همين منوال نرخ گذاري مي شد، ولي چون مالياتي كه مالكين مي پرداختند چندان حقيقي نبود بنابراين هيات مزبور مسوول رسيدگي به اين موضوع بود و ضريب معين مي كرد. براساس آنچه در پايان مرحله اول اصلاحات ارضي بررسي شد ضرايب از 170 تجاوز نكرده بود.
به هنگام اجراي اين طرح زارعين تا چه ميزان آمادگي دريافت زمين ها را داشتند؟ آيا از سوي مالكين تحت فشار نبودند و براي آنان مشكلات بعدي به وجود نمي آمد؟
نه به هيچ وجه فشاري در كار نبود و زارعين با ميل و رغبت مي خواستند صاحب زمين شوند. به زارعين گفته شده بود از اين پس حق نداريد روي زميني كه كار مي كنيد بهره اي بپردازيد. از طرفي مالكين نيز احساس كرده بودند كه مالكيت از بين رفته، بنابراين آنان نيز نارضايتي از خود نشان ندادند.
تبليغاتي كه براي اصلاحات ارضي مي شد تا چه حدود مناطق روستايي را پوشش مي داد؟
روستاهايي كه نزديك شهر واقع بودند و اهالي مي توانستند به شهر بيايند يا در سخنراني ها شركت كنند به خوبي هشيار بودند و در تمام روستاها نيز، آن مناطقي كه راديو داشتند درخصوص مسائل مربوط به اصلاحات ارضي مطلع مي شدند. گاهي اوقات در دهات كه مي رفتيم مي ديديم راديو خيلي رواج پيدا كرده و روستائيان مايل بودند از اين گونه مسائل بيشتر آگاهي پيدا كنند. به عنوان مثال معروف بود كشاورزان در هنگام كار و شخم زدن زمين ها راديوهاي ترانزيستوري خود را به شاخ گاو آويزان مي كردند و ضمن كار مطلع مي شدند كه امروز چه صحبتي شده و تا كجا اصلاحات ارضي پيشرفت كرده، چه وقت نوبت به روستاي آنان مي رسد و آيا آنان هم صاحب زمين خواهند شد يا نه.
برگرفته: دنياي اقتصاد، مورخ 12/4/91، صفحه 31 (تاريخ اقتصاد)