نگراني بزرگ عروس و داماد
نويسنده: حسين شادمان سردفتر ازدواج و طلاق
وقتي به دفترخانه رسيدم و نگاهي به دفتر قرارهاي عقد انداختم متوجه 10 پيوند آسماني در آن روز شدم.
چند ساعتي گذشت و زوج جوان و خانواده هايشان براي مراسم عقد حضور پيدا كردند. طبق روال هميشه قبل از شروع مراسم عقد، ميزان مهريه اي كه خانواده هاي عروس و داماد به توافق رسيده بودند را پرسيدم و متوجه شدم در مراسم خواستگاري، نظر خانواده دختر، 500 عدد سكه بوده اما پس از بحث و دعوا خانواده پسر، مهريه را 114 عدد سكه عنوان كرده بودند.
از لابه لاي سخنان آنها متوجه شدم كدورتي ميانشان بر سر مهريه پيش آمده و هنوز اين مسئله رفع نشده است. نگاهي به زوج جوان انداختم نگراني از ميان چهره هايشان معلوم بود و دلشوره عجيبي وجودشان را پر كرده بود. آنها دائماً با نگراني به يكديگر نگاه مي كردند و گاه دعايي را زير لب زمزمه مي كرند من هم كه متوجه دلواپسي آنها شده بودم، سعي كردم تا با وساطت و پادرمياني، كدورت پيش آمده را از بين برده و شادي را در مجلس عقدشان جايگزين كنم. قبل از شروع روال عادي مراسم عقد و خطبه خواني سعي كردم با كمي صحبت و نصيحت، فضاي دفترخانه را آرام كنم و بعد از عروس و داماد درخواست كردم پاي سفره عقد نشسته تا مراسم آغاز شود. مشغول خواندن خطبه عقد شدم و يكبار ديگر ميزان مهريه را پرسيدم.
ناگهان پدر داماد از روي صندلي بلند شد و با كمي كنايه و طعنه ميزان مهريه را گفت و مخالفتش را درباره آن اعلام كرد و دوباره فضاي دفترخانه متشنج شد علت مخالفتش را پرسيدم و متوجه شدم، پدر داماد با 114 عدد سكه مخالف است و اصرار دارد كه مهريه بايد 100 عدد سكه باشد.
هر چه با او صحبت كردم فايده اي نداشت و او همچنان بر 100 عدد سكه پافشاري مي كرد. آنها را به آرامش دعوت كردم و پس از صرف شيريني كمي درباره فلسفه مهريه دادن صحبت كرده و واژه مهر و محبت را در ميان آنها دوباره تاكيد كردم. بالاخره آن روز خانواده عروس براي اينكه اين مسئله باعث برهم خوردن مراسم عقد زوج جوان نشود ميزان مهريه را پذيرفتند.
بهترين روز زندگي زوج جوان فقط به خاطر اختلاف بر سر 14 عدد سكه پر از نگراني و ناراحتي شده بود.
در حالي كه عروس جوان گريه مي كرد مراسم عقد برگزار شد و هنوز بعد از گذشت چند ماه تصور مي كنم كشمكش و دعوا ميان خانواده ها به پايان نرسيده است زيرا آنها براي تحويل گرفتن سند ازدواج شان به دفترخانه مراجعه نكرده اند.
روزنامه ايران، شماره 4705 تاريخ 30/10/89، صفحه 18 (قاب كوچك)